Ashkan Fadaei – 1000 Ta Maznoon
متن آهنگ هزار تا مظنون از اشکان فدایی
بابا این یارو معنی مستضعفم میخواد عوض کنه
بیچاره شمشیر چاره ای جز کشتن نداشت
فرقی نمیکرد مؤمن و مرتد براش
ولی حالا کلاش زندگی همیشه رو سر مستضعفاس
گل یا پوچه یالا بها رو از مشتم درار
توو این چرخ نوکرمدار
قوزک پا میره روی مقررات
همیشه گره خورده سی بند انگشت محکم هواس
یه آشی پختم برات
با نیم وجب خون روش خوش طمطراق
به سردار برسون از قولم سلام
بگو پذیرا باشیم بعد مصوبات
هفت سنگ و گرگم هوا
میکشن بیرون جرم از غلاف
خالی میشه مسلسلا
راستی میخواستی امنیت ایجاد کنی
مرسی از محبتات
لای بیداد و جیغ داریم خفه میشیم
نیست پانتومیم
باید زنجیر رو پاره کرد و ریسمان جویید
ملتی که دیویست سال دویید
توو حیاطی که هیچ جاش نیست آب خوری
فقط یه ناظم داره با سیبیل دالتونی
همه توو این خواب گمیم
گفتیم جامعه چار تا پیرهن پاره کرده
براش بافتن بولیز
تنِ پروانه ها پیرهنِ زنبور
هر روز ما روز واقعه ست
پره حسابا از خون، این همه مظلوم
یه مأمور زخمی، هزار تا مظنون
حالا مگه چی شده؟
این همه شعبون یه بار رمضون
تنِ پروانه ها پیرهنِ زنبور
هر روز ما روز واقعه ست
پره حسابا از خون، این همه مظلوم
یه مأمور زخمی، هزار تا مظنون
حالا مگه چی شده؟
این همه شعبون یه بار رمضون
راستی، جزوه های سرخو
خوندین لای کتابای درسی؟
فورمولی نداره که قلب بزرگ میخواد تقسیم
ولی شما کندین و بردین بی ترسی از وجدان و
ما رو امر به معروف کردین
گرگ و میشه وضعیت
گرگو از هر وری که بخونی گرگ میشه مشتی
توی عصری که هرکی یه نقشی بازی میکنه
شاکی میشه دستگیر
قورباغه گرمی میکشه
کبری می گیره تصمیم
چرا هرکی جهنم میره برنمی گرده؟
شاید اونقدا هم که میگن بد نیست
قسم به عرق سرد و سنگ دست صف شکن
نقاب دلقک و مَشک زهر
دل ما دریایی بود
جایی که همه دوست داشتن قطره شن
نه فراموشکاریم، نه بخشنده
تک به تک دولتا باس همه خورده حسابا رو پس بدن
اقتصاد مفت بری
کلِ کهکشانه با یه مشتری دست به نقد
چاشنی شاعر حلقه به گوشه، ادبیات نوکری
جغرافیای غلط فلسفه ی لکنتی
تنِ پروانه ها پیرهنِ زنبور
هر روز ما روز واقعه ست
پره حسابا از خون، این همه مظلوم
یه مأمور زخمی، هزار تا مظنون
حالا مگه چی شده؟
این همه شعبون یه بار رمضون
تنِ پروانه ها پیرهنِ زنبور
هر روز ما روز واقعه ست
پره حسابا از خون، این همه مظلوم
یه مأمور زخمی، هزار تا مظنون
حالا مگه چی شده؟
این همه شعبون یه بار رمضون
توی باده ها مذاب
پر خواجه و غلام
عروسی حزب باده با قوا
دلا کباب، می میکن شاعرا سماق
بفرمایید شام
ده نمکی با دوربین و چماق
وایستاده پوتین با قرآن
دم در بده بیا توو
خونه سیاهیم فقط نداریم جذام
لاشخورا پی پر عقاب
پوستو قلفتی می کنن از تنِ اوضاع
بابا جنگنده آتیش می کرد و ننه اجاق
گرم میشد به پسر شجاع سر اولاد
تره به ت*ش می ره حسنی مطیع دستوراس
مرید مامورا پلیس و کپسولا
توبیخ و سرکوبا
نه بسنده نمیکنه کندوها
خرسا عسل رو می خوان با زنبوراش
قحطیه، چشم داروغه به کشکولاس
بند نمیشه سیما رو خرک سنتورا
نمد مشکی صدا رو می گیره به دندوناش
عاشق لحظه ی بحبوحه م
وقتی پرده رو می زنن کنار از توو کاخ
دوتا حدقه ی چشم
ناظر سقوط سربازا به عمقِ دستوراس
وضعیت فرزه در میره از کفِ مسئولا
تنِ پروانه ها پیرهنِ زنبور
هر روز ما روز واقعه ست
پره حسابا از خون، این همه مظلوم
یه مأمور زخمی، هزار تا مظنون
حالا مگه چی شده؟
این همه شعبون یه بار رمضون
تنِ پروانه ها پیرهنِ زنبور
هر روز ما روز واقعه ست
پره حسابا از خون، این همه مظلوم
یه مأمور زخمی، هزار تا مظنون
حالا مگه چی شده؟
این همه شعبون یه بار رمضون
ما فقط یه آقا میشناسیم
اونم ر*بر نیست جانیه
فدائی
ملتفت
نظرات