Shahin Najafi – 209
متن آهنگ 209 از شاهین نجفی
تو که میشناسی دردِ تو شعراموتو که میفهمی معنی ایهاموتو که با رنج کشیدی بدن زخمیموتو که دیدی یه شبه برفِ رو موهاموبدنم مَهلکه شیهه شلاق شد
من اگه خسته شبیه تنِ ایران بودممن اگه لحظه پایانیِ انسان بودمخاطراتِ تو منو زنده نگه داشته هنوزوسطِ بی تو ترین نقطه زندان بودم
که به یادِ تنِ گرم تو، تنم داغ شد
با لبات فاتحه هر غمیو می خونممن به آرامش وحشی چشات مدیونمیه پناهنده ترسیده تنهام اماپشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونممنو از این غم جاودانه آزاد کنتو که باشی پیش من خنده به دردا میزنمحتی اون لحظه که از شکنجه ها جون میکَنمتو دلیلِ سبزِ ریشه امی تو خاک این کویر
چرا خم شه قامتم، زرد بشه روح و تنم؟که جواب موندنم، اَرّه سر ساق شداگه فردایی باشه من با تو می سازمبرد من وقتیه که به تو می بازمتوی این روزای شوم، شده کل آرزومروز آزادی بیاد حبس بشم تو بغلت
بین دستات برسم به اوج پروازم
با لبات فاتحه هر غمیو می خونممن به آرامش وحشی چشات مدیونمیه پناهنده ترسیده تنهام اماپشت مرز تن تو تا به ابد می مونممنو از این غم جاودانه آزاد کن
با لبات فاتحه هر غمیو می خونممن به آرامش وحشی چشات مدیونمیه پناهنده ترسیده تنهام اماپشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونممنو از این غم جاودانه آزاد کن
با لبات فاتحه هر غمیو می خونممن به آرامش وحشی چشات مدیونمیه پناهنده ترسیده تنهام اماپشتِ مرز تن تو تا به ابد می مونممنو از این غم جاودانه آزاد کن
نظرات