Zhaklyn – Che Kasi
متن آهنگ چه کسی از ژاکلین
من از این جنس دوپا که با کلام های دروغ به فریب از خدا نفس تقاضا میکند بیزارم
من از این حادثه های بی دلیل مثل تولد یک بچه که ندانسته تولد میشود
مثل خبر از مرگ آشنایی در ستون تسلیت یک مجله عوام فریب بیزارم
حد بیزاری من تا به کجاست تو نپرس حد بیزاری من از اینجا تا شهر خداست
من از مرگ باغچه ها دیدن مرگ باغبان میمیرم
کوچ بی دلیل یک پرنده که عشق پرنده اش به دست یک دوپا کشته شده مرا میگریاند
من از روز ختم مرگ ماهی در حوض کثسف یخ زده بیزارم
زمستان جریان است من از فصل زمستان بیزار
سیب سرخ دست نخورده رو درخت خانه همسایه مان کم عمر است
بیچاره سیب میداند عابری بی انصاف زخم اش خواهد کرد
من از بازی با کلام به دروغ بیزارم خود من بازی شان میگیرم میفروشم تا که نانی بخرم
آوازه خوان نانی بخورد چه دنایی داری
سفره ای پاک نانی پر شرف یک اتاق سالم یک مشت کتاب چندتا قلم
همسری فهمیده که زبان شعر من با او غریب است غریب
یک پرنده که با کلام من میخوابد چه دنیایی دارد
مادرم از حال من میپرسد مادر است نگران بچه شاعرش
مادرم میداند معنی خوب بودن پاک بودن ساده و صادق بودن باختن است
خواهر کوچکترم نگران هدف است دنیای شعر مرا دوست دارد
خواهر دیگر من غم ها را در سه گوش اتاقک کوچکش چال میکند
آخر او میترسد که از شنیدن غمش من ترک بردارم
من از حال زندگی از سیب سرخ تا مرگ ماهی اسیر در قفس لجن نشین باخبرم
چه کسی باخبر از حال من است جز من و من چه کسی باخبر از حال من است
آهنگ پیشنهادی موزیک ۳۰۳ از ژاکلین
نظرات