Abolfazl Esmaeili – Ey Jan
متن آهنگ ای جان از ابوالفضل اسماعیلی
تازیانه میزند به دلم چشم تو
در امان نماند دگر دلم از خشم تو
کی زمان آن رسد که تو عاشق شوی
همچو قلب من گرفتار دقایق شوی
عاشقانه میبرد عطر تو بوی تو
هوش و حواس از سر آنکه شده جادوی تو
کی رسد که مثل احساس دل من شوی
کی شود سحر کنیم عشق را با هم شبی
ای جان دریاب عشق من را
ای یار بردار دست از انکار
باز گلایه میکند دل بی طاقتم
بس که گریه میکند شده این عادتم
سمت دلم روانه کن ذره ای احساس را
تا که روان کنم همه عشق که اینجاست را
تو هم عاشقی مثال من نکن انکار
دمی راه بیا با من دگر چقد اصرار
تو دلیل خیسی چشای این مردی
عاشقم نبودی عاشقم نمیکردی
ای جان دریاب عشق من را
ای یار بردار دست از انکار
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از ابوالفضل اسماعیلی
نظرات