Shahrokh – Khazar
متن آهنگ خزر از شاهرخ
هر دم از این باغ بری میرسد
زنگ خطر با خطری میرسد
هر دمی از حیله این روباهان
فتنه و شر دگری میرسد
فتنه و شر دگری میرسد
فتنه و شر دگری میرسد
از چه نشستید از چه نشستید
از چه نشستید که تاراج شد
بحر خزر بحر خزر بحره صد باد شد
وای از آن سفره که از دست رفت
وای بر این دست که محتاج شد
وای بر این دست که محتاج شد
با نام و نشان بودیم
سلطان جهان بودیم
سالار زمان بودیم ناگاه چه طوفان شد
تومار به هم پیچید بر جام جم جمشید
تاراخ چنان چرخید تا تار نمایان شد تا تار نمایان شد
چون بی خبران ماندین بر پرده نهان ماندیم
چشمی نگران ماندیم تا چشمه بیابان شد تا چشمه بیابان شد
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از شاهرخ
نظرات