Babak Rahmani – Zandani
متن آهنگ زندانی از بابک رحمانی
نمیدانی به خدا چنی سنگینه شو زندان
وقتی آفتاب نمیشه دلا اسیره از تو ایوان
همیشه غروب که میشه با همن دوتا دوتاشان از سوز هجران
اینه زندان که منم اسیرشم
جوانیم رفته هلاک و پیرشم
اینه زندان که منم اسیرشم
جوانیم رفته الان و پیرشم
یکی کرده دزی فقر و نداری نمیدانی نمیدانی
زندگی داده بهش خفت و خاری نمیدانی نمیدانی
یکی اینجا شده شیت دلبرش ریخته اینجا همه ی بال و پرش
اینه زندان که منم اسیرشم
جوانیم رفته هلاک و پیرشم
اینه زندان که منم اسیرشم
جوانیم رفته الان و پیرشم
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از بابک رحمانی
نظرات