توضیحات

Mahyar – The Last Dance

 

متن آهنگ The Last Dance از مهیار

 

نفهمیدیم اون عکسه که

توو نورِ ماه کامله

اون سینه ریز گردنت

که کادویی ناقابله

اون لحظه که

تِلو تِلو کنار دریا میزدیم

آخریش بود

از ما فقط یه خاطره توو ساحله

نفهمیدیم که بازیمون

مثل بچه ها توو کوچه

یه روزی تموم میشه

تموم شد و بزرگ شدیم

نه تاب بازی کش میاره لبامونو

نه ذوق داریم خونه شنی درست کنیم

نفهمیدیم سر مشتیِ شرابمون

حالِ خوب و خرابمون

یه آخرین داره یه جا

اون خنده ها تموم شدن

قلبِ دوتامون خالیه

موند واسمون یه بغض فقط

تاره چشام 

این آخرین رقص

این آخرین شام

این آخرین من

آخرین تو، آخرین ما بود

هر چیزی که گفتیم

هر جایی که رفتیم

هر چی بینِ ما بود

آخرین ها بود …

نفهمیدیم اون عکسه که

توو نورِ ماه کامله

اون سینه ریز گردنت

که کادویی ناقابله

اون لحظه که

تِلو تِلو کنار دریا میزدیم

آخریش بود

از ما فقط یه خاطره توو ساحله

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *