Saleck – Gharibeh
متن آهنگ غریبه از سالک
یه تیکه از خودمو جا گذاشتم
لابلا شعرا که نخوندم یه داغ گذشتم
نکنه خوابم ببره حیف شه این غزل
یه نخ سیگار روشن لای دو انگشتم
چی میشه اشک بعدیم اشک شوق باشه
از جا پریدنم از روی ذوق باشه
من مهاجرم از غم به غمی دیگه
قدر بارونو ندونستیم دلمون خشک باشه
منم همون شاعرام که تفاوتش درد بود
که لمسش میکردن تموم مردم
اگه یه روزی از خاطرت رفت بدون حرف
بمونه بین خودمون اگه که تلخ بود
من پشت چشماتم دیدنی نیستم
یه روزی بیصدا میرم موندنی نیستم
خوندنی نیستم و اما یه نغمه ام
آشنا از کودکی من از دیار نیستم
اغراق کن همیشه من و میدیدی
انکار نکن یه روزی من و میچیدی
که کنارت باشم همیشه لای دفترت
هدیه بیار و همدمت همیشه منو میشنیدی
قبول زنگ زده تارای سازام
دنبال هوای تازه ان نه من
منی که شهره ام به ترسیم درد
اول شخص مفرد خالو نازت بنازم
بعضی وقتا با خودم خلوت میکنم
علت شلوغیه سرت چیه خب مرد
به فکرت لقمه ات بودی یا که عقده ات
چقدر غم داری نداره مدت
چرا خالیش میکنی روی کاغذ تو لااقل
یکی رو پیدا کن که صبور شه واست
من دارم کمن ولی خب زیادن به چشم
به آغوش میکشن اگه بیای از دلت
لابلا شعرا که نخوندم یه داغ گذشتم
نکنه خوابم ببره حیف شه این غزل
یه نخ سیگار روشن لای دو انگشتم
چی میشه اشک بعدیم اشک شوق باشه
از جا پریدنم از روی ذوق باشه
من مهاجرم از غم به غمی دیگه
قدر بارونو ندونستیم دلمون خشک باشه
منم همون شاعرام که تفاوتش درد بود
که لمسش میکردن تموم مردم
اگه یه روزی از خاطرت رفت بدون حرف
بمونه بین خودمون اگه که تلخ بود
من پشت چشماتم دیدنی نیستم
یه روزی بیصدا میرم موندنی نیستم
خوندنی نیستم و اما یه نغمه ام
آشنا از کودکی من از دیار نیستم
اغراق کن همیشه من و میدیدی
انکار نکن یه روزی من و میچیدی
که کنارت باشم همیشه لای دفترت
هدیه بیار و همدمت همیشه منو میشنیدی
قبول زنگ زده تارای سازام
دنبال هوای تازه ان نه من
منی که شهره ام به ترسیم درد
اول شخص مفرد خالو نازت بنازم
بعضی وقتا با خودم خلوت میکنم
علت شلوغیه سرت چیه خب مرد
به فکرت لقمه ات بودی یا که عقده ات
چقدر غم داری نداره مدت
چرا خالیش میکنی روی کاغذ تو لااقل
یکی رو پیدا کن که صبور شه واست
من دارم کمن ولی خب زیادن به چشم
به آغوش میکشن اگه بیای از دلت
ماها که از دیاره هیچیم
ماها که از کناره میریم
دلمون خوشه به مستی شعر
دست شما ماها پیاله میدیم
های ماها دلارو دیدیم
اشکاتون و از گلاره چیدیم
شدیم غزل واسه نوای باد
حتی میدونید اینو که بی نگاره کی ایمکاش بشه سوالی از رفته ها بپرسم
تموم شد غمشون شکسته قلک
یا لابلای آدمامون میان و میرن
از یادشون بره کیان نشسته مردن
روزی که نایی نمونه تو زانوهام
پارو هامو میشکونمشون تا عصا بسازم
داروهام بره تن من روحم درد میکنه
شهرم خدا نداشت که به قضا ببازم
یه آب باریکه باشه من میرم با بلمم
قلمم تنها یاوره شعرامه وطنم
دلت گرفت یهویی غم باد نکنی
حالتو میدونما من غم و بلدم
حالا تو میمونی یا نه؟
زیر لب شعرامو میخونی یا نه؟
وقت ثمر دادنمون بود خزون شد
علت زردیه برگارو میدونی یا نه؟
گرمیه مستی میاد تو رگای تنم
دلم میخواد با یکی من حرف بزنم
کی میاد به حرفای من گوش بده
اخه یه غریبه بودم من برای همه
مثل ماهی شدم که سره قلاب میرقصه
به صیاد و تنگیه تنگا میخنده
یه لحظه مرور میشه کل زندگیش
جلو چشش میفهمه این فکاهیه محضه
کی موند پای حالت بدت
حتی غربت ما دل مهاجر و زده
یه سره که روی تنا سنگینی میکنه و
سربار آدماییم بره دستا یقه
رنگ پریده تریم از برگای پاییز
ولی حضورمون هست توی ورقای تاریخ
اگه حال مصنوعیتونو خراب میکنیم ما
ما رو با خومون و حالمون تنها بذارید
ماها که از کناره میریم
دلمون خوشه به مستی شعر
دست شما ماها پیاله میدیم
های ماها دلارو دیدیم
اشکاتون و از گلاره چیدیم
شدیم غزل واسه نوای باد
حتی میدونید اینو که بی نگاره کی ایمکاش بشه سوالی از رفته ها بپرسم
تموم شد غمشون شکسته قلک
یا لابلای آدمامون میان و میرن
از یادشون بره کیان نشسته مردن
روزی که نایی نمونه تو زانوهام
پارو هامو میشکونمشون تا عصا بسازم
داروهام بره تن من روحم درد میکنه
شهرم خدا نداشت که به قضا ببازم
یه آب باریکه باشه من میرم با بلمم
قلمم تنها یاوره شعرامه وطنم
دلت گرفت یهویی غم باد نکنی
حالتو میدونما من غم و بلدم
حالا تو میمونی یا نه؟
زیر لب شعرامو میخونی یا نه؟
وقت ثمر دادنمون بود خزون شد
علت زردیه برگارو میدونی یا نه؟
گرمیه مستی میاد تو رگای تنم
دلم میخواد با یکی من حرف بزنم
کی میاد به حرفای من گوش بده
اخه یه غریبه بودم من برای همه
مثل ماهی شدم که سره قلاب میرقصه
به صیاد و تنگیه تنگا میخنده
یه لحظه مرور میشه کل زندگیش
جلو چشش میفهمه این فکاهیه محضه
کی موند پای حالت بدت
حتی غربت ما دل مهاجر و زده
یه سره که روی تنا سنگینی میکنه و
سربار آدماییم بره دستا یقه
رنگ پریده تریم از برگای پاییز
ولی حضورمون هست توی ورقای تاریخ
اگه حال مصنوعیتونو خراب میکنیم ما
ما رو با خومون و حالمون تنها بذارید
ماها که از دیاره هیچیم
ماها که از کناره میریم
دلمون خوشه به مستی شعر
دست شما ماها پیاله میدیم
های ماها دلارو دیدیم
اشکاتون و از گلاره چیدیم
شدیم غزل واسه نوای باد
حتی میدونید اینو که بی نگاره کی ایم
ماها که از کناره میریم
دلمون خوشه به مستی شعر
دست شما ماها پیاله میدیم
های ماها دلارو دیدیم
اشکاتون و از گلاره چیدیم
شدیم غزل واسه نوای باد
حتی میدونید اینو که بی نگاره کی ایم
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از سالک
نظرات