Mehrab – Haghighat Talkh
متن آهنگ حقیقت تلخ از مهراب
یه عکس یادگاری ازت گذاشتم جلو روم بند نمیاد چرا بغض تو این گلوم
گاهی وقتا انقر درد روت سواره که هر کاریم میکنی فایده ای نداره
عشقم قد دنیا دلم خونه دیگه کی بعد من واسه تو اواز می خونه
نرو به خدا اگه گریه کنم هر قطره اشکم دنیاتو می سوزونه
تیغو کشیدم رو شاه رگ کم مونده برم خدافظ همیشه درمون دلم
خداحافظ همه خاطرات خوبم خدافظ یکی یدونه قلبم
دنیا با ما وفا نکرد ببین کجا کشید با همه راه اومد واسه ما یکی دویید
خیلی سعی کردم هوای تو بپره از سرم خدافظ خاطرات قرار اولم
گریه نکن وقتی دارن میبرنت حجله گریه نکن دارن می بیننت زشته
گریه نکن فقط روز اخرم عشقم این برگ بدون تو خودش اخر بهشته
این حقیقت تلخه که از زندگیت رفتم دور نیستم همیشه پشت اشکهات نشستم
خدا به همراهت بختت سفید شه یادت باشه اخر این نامه رو نبستم
حسرتی باخیب باش داشیما غصه ییب آغلاماها انامین بالام بالام دمغینه قولاخ آسیب اغلاماها
با حسرت نگاه کردن و غصه خوردن و گریه کردن به بالام بالام گفتن مادرم گوش کردن و گریه کردن
دا من اولدمو گوزلیم گد گینه سن خوش اول جینان دا منه فیکر المه فیکریمی ات بوش اولجینان
خوشگلم من مردم دیگه تو بازم برو خوش باش دیگه به من فکر نکن و فکرمو از سرت بیرون کن
دا باخیب اوزگلرین گوزلرینه گولنجیلمه گوزلیم دای گدیب دشمنیمنن اوتیریب سن گینه هم پیک اولما
دیگه به چشمای غریبه نگاه نکن خوشگلم دیگه با دشمنم نشین و هم پیک نشو
سن دیردون ساقی سیز باده یاپیشماز هش دفه ساقین اولدو کیمنن باده یاپیشدی بیدفعه
تو میگفتی بدون ساقی باده نمی چسبه هیچموقع ساقیت مرد ایندفعه باده با کی چسبید
فلکین چرخی دایانسین نجه دنیا ده منی خار ادی دو گل عشقیم رضانین قلبی دایاندی او دا الدن گدی
چرخ روزگار وایسه که منو تو دنیا خار کرد پاشو بیا عشقم قلب رضا وایساد و از دست رفت
همیشه ساتاردون عاشقیم دوردون هشوده سن فقط دیلده دیردون اتمارام سنی هشوده
همیشه میفروختی منو و عاشقم نبودی هیچموقع تو فقط با زبونت میگفتی که هیچموقع تو را ترکت نمی کنم
(دوست داشتنت فقط حرف بود)
بیلیرم بیرگون اولار قدریمی سن بیلجکسن بیر گونی گوز یاشینان قبریمی سن سیلجکسن
میدونم یه روزی میشه که قدرمو می دونی یروزی با اشک چشمت قبرمو پاک میکنی
بیلیرم بیرگون اولار بی گونری گوررسن عاشیقیم اولماسون دا حسرتیمی چکرسن
میدونم یه روزی میشه اینا رو تو میبینی عاشقمم نباشی باز حسرتمو میکشی
منی سالودن قفسه حسرتینن یاندیردون بیلمدیم گی نه اولدی سن منن ایریلدون
منو انداختی قفس و تو حسرت سوزوندی نفهمیدم که چی شد تو ازم جدا شدی
روزگاریم دا منیم تیره و تار اولمیشدی دولدی نامردینن عهد فراموش اولدی
روزگارم تیره و تار شده بود و پر شد از نامردی و عهد فراموش شد
قورخیرام غم سینه ده خاموش اولسون سرنوشتیم کیمین عشقیم ده فراموش اولسون
میترسم غم تو سینه خاموش بشه و مثل سرنوشتم عشقم هم فراموش بشه
دای گد دای نفسیم گد سنی خوشبخت اولاسان بیلیرم بیرگون اولار سن ده منیم تک بیردا تک قالاسان
نفسم برو دیگه برو که خوشبخت بشی میدونم یه روزی میشه که تو هم مثل من تنها بمونی
نظرات