Parvaz Homay – Tasnif Chahargah
متن آهنگ تصنیف چهارگاه از پرواز همای
به گرد کعبه میگردی پریشان
که وی خود را در آنجا کرده پنهان
به گرد کعبه می گردی پریشان
که وی خود را در آنجا کرده پنهان
اگر در کعبه می گردد نمایان
اگر در کعبه می گردد نمایان
پس بگرد تا بگردی بگرد تا بگردی
بگرد تا بگردی بگرد تا بگردی
بگرد تا بگردی بگرد تا بگردی
در اینجا باده می نوشی
در آنجا خرقه می پوشی
چرا بیهوده می کوشی در اینجا مردم آزاری
در آنجا از گنه عاری نمی دانم چه پنداری
در اینجا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری
تو آنجا در پی یاری
چه پنداری کجا وی از تو می خواهد چنین کاری
کجا وی از تو می خواهد چنین کاری
چه پیغامی که جز با یک زبان گفتن نمی داند
چه پیغامی
چه سلطانی که جز در خانه اش خفتن نمی داند
چه سلطانی
چه دیداری چه دیداری
که جز دینار و درهم از شما سفتن نمی داند
چه دیداری چه دیداری
به دنبال چه می گردی که حیرانی که حیرانی
خرد گم کرده ای شاید نمی دانی
خرد گم کرده ای شاید نمی دانی
همای از جان خود سیری
همای از جان خود سیری
که خاموشی نمی گیری
که خاموشی نمی گیری
لبت را چون لبان فرخی دوزند
تو را در آتش اندیشه ات سوزند
هزاران فتنه انگیزند
تو را بر سر در میخانه آویزند
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از پرواز همای
نظرات