Sina Mafee x Arma x Ida – Nemigzare
متن آهنگ نمیگذره از سینا مافی و آرما و آیدا
این روزا تموم میشه کِی؟
نمیگذره چرا؟ نمیگذره چرا؟
به ساعت چشام خیره هِی
نمیگذره چرا؟ نمیگذره چرا؟
نمیگذره چرا؟ نمیگذره چرا؟
الآن فقط میخوام ببینمش یه بار
حتی خبر نداشت یکی از حسِ ما
نمیگذره چرا؟ ببینمش یه بار
منم دلم میخواد حرف بزنم ولی خب
فقط در میاد حرصِ این بدتر
من واسه اون کل زندگیم فرق کرد
حیف این وقتم هی بریزم خط
پیدا نمیکنی مثل این احمق
کاش بگی یادته رویاهامونو
بگی قراره کِی بشیم غرق ما
میدونم تکراریه دیگه
برات نصف این حرفا
ولی من میاد از ته دلم و
قصه نیست حرفام
کاش یه بار واقعی دوسَم داشتی
نه مثل این هفت ماه ، هی یه ریز دعوا
احساس میکنم قلبم من از سنگ سفید سرد شد
یه جورایی جنس این برفا
من دیگه مغزم خسته اس
ببخشید یه بار از دستم در رفت
میدونم بالاخره میذارم میرم من
توو خودم بریزه ترسم هر وقت
میگن گوش بده حرف اینا رو وایسا
بده جواب سنگ دلی هاشو
دیگه نمیخواد خط بری تا صب
نه بسه پیانو دلم تنگ شده که صدای خنده بیاد
بتونم کنار بذارم بد دلی هامو
بهم میگی نگاهم کن منطقی باش
میگم من یه موقعی بودم منطقیامو
اینا کم کم یادم میان و
من دارم میکنم خب بیخود مرورش
هر چی که اون بهم میگفت دروغه
نمیگذره چرا یه ریز میاد صدای کیبورد توو خونه
این روزا تموم میشه کِی؟
نمیگذره چرا؟ نمیگذره چرا؟
به ساعت چشام خیره هِی
نمیگذره چرا؟ نمیگذره چرا؟
نمیگذره چرا؟ نمیگذره چرا؟
الآن فقط میخوام ببینمش یه بار
حتی خبر نداشت یکی از حسِ ما
نمیگذره چرا؟ ببینمش یه بار
الان که نداریم توقع از هم
این دفتر سفیدو ازت پُر کردم
تو رو تصور کردم
فقط شد قلبم تحمل کردم
من قول دادم از هیچی نرنجم
زیرِ بار هیشکی نرفتم
آدمی که دردامو رو کنم نیستم
هرچی که داشتم توو خودم ریختم
گفتی هستی گفتم هستم من
گفتی تا تهش ؟ گفتم صد در صد
گفتی بمونی همیشه همین
گفتم دیوونه ما شریکِ همیم
گفتی میترسم بری تنها شم
گفتم کافیه بگی من باشم
گفتی باید به اون حس برسی
یهو دستمو سفت گرفتی
هرجا هستی انگار خوب بودم
قلبا نزدیک فکرا دور بودن
من داد زدم نشنیدی منو
تو کَر شده بودی و من انگار کور بودم
من فکر میکردم با تو میمیرم
نمیدونستم به روز جامو میگیرن
هنوزم به یادت ماهو میبینم شبا
ولی جلو اشکامو میگیرم نیاد
همه حرفامو باید میشنیدی گفتم
امروزو نکردم پیشبینی قفلم
فک میکردی بری همه هستن
ولی تنها موندی هیشکی نیس جز من
حس میکردم زوده برم من
ولی هی برمیگشتیم خونه یِ اول
دیگه نمونده توو دلِ من حرفی
وقتی که دیدم با لوزر (loser) جمع رفتی
این لحظه ها مال کی میشدن؟
همیشه یه لحظه اس رُک
نمیدونم یادِ چی میفتم
یه درنگی که یه کم بعد مُرد
حرفامو واسه کی میگفتم
حرفی که یه لبخند شد
ایندفعه یاد چی میفتم
وقتی که دلم تنگ شد؟
تا کی باید توو این شک بمونم
این لحظه ها مثِ بمب توو من
امشب مینویسم صبح بخونم
ولی ساعتِ لعنتی قفله رو 10:00
این صداها توو سرِ من بیشتر میشن
دیوارا هی بهم نزدیکتر میشن
یه سکوت عجیب و ؛ توو فکرت غرق میشم
این روزا تموم میشه کی؟
نمیگذره چرا؟ نمیگذره چرا؟
نمیگذره چرا؟
نه نمیگذره نه نمیگذره
نظرات