توضیحات

Ehaam – Sogot

 

متن آهنگ سقوط از ایهام

 

دلم نیامده که لحظه ای رها کنم تو را عذاب پای من شکستنت بهانه شد فدا کنم تو را

دام نیماده که از خودم جدا کنم تو را به بت پرستیم نشد بمانی و خدا کنم تو را

در من غمی شبیه خزان است که هر چه میکشم از آنست

چیزی به پایانم نمانده با این تنی که نیمه جانست برای بردن تو از یاد

حتی زمان هم ناتوان هست دیدی از هر چه ترسیدم همان شد

بهای عشقمان گران شد همیشگی ترین سکوتم سقوط من چه بی زمان شد

تنها پناهم از نبودت این گریه های بی امان شد تو ناتمام من شدی و غمت ادامه دار است

یه قلب زندانی همیشه ترسش از طناب دار است میبوسم این زخمی که جا مانده از خاطراتت

این زخمی زیبا را نمیبندم چون از تو یادگار است در من غمی شبیه خزان است

که هر چه میکشم از آنست چیزی به پایانم نمانده با این تنی که نیمه جانست

برای بردن تو از یاد حتی زمان هم ناتوان هست

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *