Imanemun – Too Negash
متن آهنگ تو نگاش از ایمانمون
تو نگاش یه چی منو کشید سمتش (یه چی)گفت بیا قلبمو بگیر دستت (بگیر)قول بده نشکنیش بری هرگز، اونم نداشته این حسو مثِ من خیلی وقتهتو نگاش یه چی منو کشید سمتشگفت بیا قلبمو بگیر دستتقول بده نشکنیش بری هرگز، اونم نداشته این حسو مثِ من خیلی وقته
بهم گفت از ترسات بگو (بگو)یه کم از دردات بگو (بگو)بهم گفت از فردات بگو (بگو) از شبای تنهات بگو (بگو)بش گفتم تنها ترس من از این قلبه که بم هر بار ضربه زد (هربار)توام اگه برات سخته په بذار برو اصن نزن حرفشم
خستم دیگه از این رابطه هاکه فرشته ها میشن فاحشه هااز عهدا که بستیم زیر سایه ی ماه نیستن ول کن مغز چشام تا بره خوابمنم و این قلب خسته (منم)من و این مغز رد که خیلی وقتی که از بین رفته (خیلی)بدون اگه به من دادی دستتو چونمن که نمیره رو هم این پلکام تا صبح، نمیره (نمیره)وقتی میوفته چشام به نگاه توهر دفعه، هر دفعهمن که فقط دارم ازت یه خواهشویه دونه یه دونهبذار نورِ عشقت رو من بتابه تو
تو نگاش یه چی منو کشید سمتشگفت بیا قلبمو بگیر دستتقول بده نشکنیش بری هرگز، اونم نداشته این حسو مثِ من خیلی وقتهتو نگاش یه چی منو کشید سمتشگفت بیا قلبمو بگیر دستتقول بده نشکنیش بری هرگز، اونم نداشته این حسو مثِ من خیلی وقته
رو زمین شلوار دَر، پرت می کنه اون تاپش رو سقفهتا یکمی آروم می شم، می گه تند ترش کن مثلِ تپش قلبشباس بدونم قدرشو خوب، چون این یکی روش فقط برای منه(برای منه)با دماغ یه دونه خط و یه دونه لسه بعد نوبت چکه
تو بغلت آرومم و تو جمع خانوممبرعکسش شبا توو تخت همه چی وارونساون منو جادو کرده نگاش داغونماون چشاش باز خونن از تن می کنه باز روحمو
می شکنیم همه قانونا رو، داغون تا صبحقفله منه باز اون چشای خمارش وقتی میره روی زانوهاشوهمسایه میشنوه صدای تخت و خرد شدن همه چهارچوبا رومیرسیم باز با هم مرحله آخر، دوباره آروم بازو
منی که قویم جلو تو تسلیمماین روی مجنونتو چون فقط من دیدمگوشم لا دندونت قفل میشه و وحشی ترمث تو رو تا به امروز هیچ جا من ندیدم
تو نگاش یه چی منو کشید سمتشگفت بیا قلبمو بگیر دستتقول بده نشکنیش بری هرگز، اونم نداشته این حسو مثِ من خیلی وقته
نظرات