Merzhak – Jaanaa
متن آهنگ جانا از مرژاک
همه چیز وقتی غلط میشه ، که فکر میکنی توو هدف زدی
تنهایی حالی نمیکنی ، ولی زود میرن اونایی که اومدن سریع
اینا گند میزنن توو حسِ آدم ، چون دنبال سو استفاده ان
ترجیح میدم جای درد و دل ، حرفو بزنم رو ورق زمین
الآن تنهام چند سالی میگذره ، گهگاهی میپَره پلکم
میگن عصبی ام ، خود درگیری دردش اَ سلاخی بیشتره
بابا مصبتو شکر ، حیفِ وقتی که مصرفِ تو شد
این همه وقت گذاشتم هیچ گو*ی نشدی
قصه ی بقیه رو بیخودی نخور
چون تو خودت خودِ مشکلی ، جای هتریک دنبال اوت و کرنری
بجنب تا عقب نموندی ، کسی واینمیسه که تو شل بری
بیست چهاری میچسبه یهو آمپرت ، زندگی تو رو گروگان گرفته
خیلی وقته برفکی میبینی ، کیه وایساده جلو آنتنت هی؟
از خاکی نرو که در به در دنبال یه زاپاس ندوئی
نه محاله اوستا کار بشی ، تا وقتی دستتو هزار بار نبُری
باید یه نویسنده بشی که توو مسیر زندگی به داستان نخوری
تو خودت بهترین بانکی ، جز خودت رو هیشکی حساب باز نکنی
نمیدونم واقعا نمیدونم ، منم مثلِ تو شاید یه دیوونه ام
یه کم منطقی باش ، مشکل دارم با منطقی بودن
نمیدونم واقعا نمیدونم ، نمیدونم واقعا نمیدونم
نمیدونم واقعا نمیدونم ، ولی دیگه منتظر راهِ حل نمیمونم
چند روزه فسِ فسی ، نه زنگی نه اس ام اسی
نه کسی به دلِ تو میشینه ، نه تو میشینی به دلِ کسی
دائم از خودت فرار میکنی ، همه چیز شده برات بیخودی
تو آدم بدی نبودی اما ، اونی شدی که نباس میشدی
خب چه کار میکردم؟ تو که دیدی اونا بهم یاد دادن زیر آبی رفتن
کاری میکنن چمدون ببندم ، بعد خودشون میان میگن نرو
دیگه یه جا رد میدی ، وقتی بالا ببری زیادی جنبه رو
مگه نمیدیدی اونا یه مشت مریض بودن
دست دادن باهاشون بیمار میکرد منو
خوب بلدی رو مخم بری ، تو همیشه دنبالِ مقصری
دفترتو باز کن هزار بار بنویس هیشکی جز خودم مقصر نیست
به مرور برات میشه عادی ، اونی نموند که میشناختی
بیا اونی بشیم که وجود نداشت ، آینده رو به غرور نباز
نمیدونم واقعا نمیدونم ، منم مثلِ تو شاید یه دیوونه ام
یه کم منطقی باش ، مشکل دارم با منطقی بودن
نمیدونم واقعا نمیدونم ، نمیدونم واقعا نمیدونم
نمیدونم واقعا نمیدونم ، ولی دیگه منتظر راهِ حل نمیمونم
جانا ، جانا
نظرات