Kambalad – Andooh
متن آهنگ اندوه از کمبلد
من به اندوه بزرگی، رهسپار غربتم
در پس این رهسپاری، رهگذار ماتمم
اندکی شاید به جایی، التماس این دلم
رهگشا باشد به این بن بست در پس خود مردنم
روزهایم در جوانی، پر کشیدند بی ثمر
شاید این پروازِ در خود، سر کشد پا خوردنم
مانده بودم در غمِ پیدا شدن در چشم او
هر چه دور آیم ثواب است بر غمِ او بودنم
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
میدونم حس میکنی موج دشمناتو
میدونم تیم شدن همه باهم عین ناتو
دیگه سفت بچسب تو خاک اگه زیر دادی
فقط این مدلی میشه برد مشکلاتو
والا ضربه شی، داری میدی بازم اتو
اونا که ایسگاه کردن همه هدفاتو
حال دارکیه ولی باش لذت ببر
تجسم کنی بردی همه رویاهاتو
پشت سرت میزنن دوست و آشنا
تو فقط روبرو رو میبینی
آدما دنبال مفتتن
تو داری قدماتو میچینی
میزنی زیر همه چی میگی صفر رو میخوام از اول دوباره به امید تو
لاف بازن همه حرفاشون کلی ه خوب
صاف نمیکنه قدمای اوریبتو
مانده بودم در غمِ پیدا شدن در چشم او
هر چه دور آیم ثواب است بر غمِ او بودنم
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از کمبلد
نظرات