توضیحات

Hamid Hami – Rahgozar

 

متن آهنگ رهگذر از حمید حامی

 

رهگذر باز یه غروب آشنا رو سایه های بی صدا

باز یه غریبه رهگذر ،نمیدونه میره کجا

راهی به فردا نداره ،پنجره رو کم میاره

وقتی به بن بست میرسه یه خط رو دیوار میذاره

رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه

کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه

باز یه غروبِ آشنا رو سایه های بی صدا

با یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا

با آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه

دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنه

یه دستِ آشنایی نیست تو خونه ردِ پایی نیست

حتی دریغ از یه صدا گریه که هم صدایی نیست

رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه

کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه

باز یه غروب آشنا رو سایه ها بی صدا

باز یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا

با آینه حرف میزنه بهش میگه کی با منه

دست روی دستش میذاره تو فکر غم شمردنه

انگار نه انگار که سحر بر نمیگرده از سفر

دوباره آفتاب میزنه ، اگه تو باشی پشتِ در اگه تو باشی پشتِ در

رو سایه تنها میمونه میخواد بره نمیتونه

کاشکی میشد بیاد خونه کدوم خونه بی هم خونه

باز یه غروبِ آشنا رو سایه های بی صدا

با یه غریبه رهگذر نمیدونه میره کجا

 

آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از حمید حامی

🎵 آهنگ ماه دلگیرم از حمید حامی🎵

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *