Rastaak – 10:10
متن آهنگ 10:10 از رستاک
مث برف آروم اومد ولی یه شومینه هیزوم تو دستاش بود
یه شال سفید و سیاه گردنش یه غم پشت چشمای زیباش بود ♩♬♫♪
بهم گفت این صندلی خالیه بهش گفتم این صندلی مال تو ♩♬♫♪
میخواستم بگم اما فرصت نشد چقدر دوست دارم غم حالتو ♩♬♫♪
همون لحن غمگین حرفاش بود که مهمون دنیای دودیم بود ♩♬♫♪
فقط چاوشی گوش میکرد و من به محسن شدیدا حسودیم شد ♩♬♫♪
با دمنوشی که داغ سر میکشید با نسکافه ای که سفارش نداد ♩♬♫♪
با لبخندی که رو لبم زنده کرد نمیشد اصلا دل به حرفش نداد
نظرات