Parvaz Homay – Abe Talab Nakardeh
متن آهنگ آب طلب نکرده از پرواز همای
از باغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشنهای زمستانی ات کند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می روی
شاید بخواهند که مرده ای ارزانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می روی
شاید بخواهند که مرده ای ارزانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از پرواز همای
نظرات