Sijal x The Don – Afsane
متن آهنگ افسانه از سیجل و دن
باز هم نوبت رقص قلمه
بنویسم از تو و نقش بدنت
فقط یه مسئله پیمان مسته از لبت
واسه همین هم توو دستهات حبس ابده
جاذبه رو نمیخوایم تا واسه همیم
دورشیم از بدیهای زمین
و به یاد وسوسههای قدیم
بریم اونور سرزمینهای عجیب
بریم توش بسازیم کلبمون رو از همه قایم کنیم غصهمون رو
بقیه هم دیگه دور بندازیم نشون بدیم عرضهمون رو
پاره پوره کنیم پاسپورتمون رو
بریم یه جا بزرگ کنیم شاهدختمون رو
شعری که دوست داره رو تا صبح بخون و
پیش منم بعد صد تا سال خل بمون تو
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
[ورس دو]
حتی وقتی توت یه تامپونه
باز * باهات هست برام افسانه
وحشیتریم هر بار هی
ولی در نمیره این افساره نه
کوچولوی معتادم با تو میشه خل آدم
مواظبتم بهت قول دادم
حتی وقتی گرفته این ششه
نفسم بهت، نزدیکتر از حس شیشمه
دنیا روزها رو نصفه میشمره
بس که تند میره باهات
غرقم کردی شدی نجات
حتی وقتی میزدم عق روو سن
میگفتی عشقمون جاودانهست ققنوسه
در میاد یه روز از خاکستر بچهمون دختر یا پسر
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
نمیشه تنهات گذاشت حتی یه روزها
الآن که عادت کردم زیاد به بوسهات
هنوز هم زل میزنم بهت خشکم میزنه
انگار خیرهم به چشم مدوسا
به دوستهات بگو پس بکشن دورت رو خط
هنوز تو جمعها میدم پزت رو بد
هنوز نورها کمه واسه میگرن و سرت
میارم دم تخت قرصهات رو شب
هنوز دوست دارم برا من بیاری سنگ
دیدی بودش بالاتر از سیاهی رنگ
وقتی هم رو داریم بگو چی داریم کم
با الکل که میده سیگاره طمع
همه زندگیم وصفت رو دو تا بیت شعرهام
کنارت پر رنگ تونالیته
تا آخر این قصه باهام کاشکی باشی
که نبودت واسه من پاشنه آشیله
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
بنویسم از تو و نقش بدنت
فقط یه مسئله پیمان مسته از لبت
واسه همین هم توو دستهات حبس ابده
جاذبه رو نمیخوایم تا واسه همیم
دورشیم از بدیهای زمین
و به یاد وسوسههای قدیم
بریم اونور سرزمینهای عجیب
بریم توش بسازیم کلبمون رو از همه قایم کنیم غصهمون رو
بقیه هم دیگه دور بندازیم نشون بدیم عرضهمون رو
پاره پوره کنیم پاسپورتمون رو
بریم یه جا بزرگ کنیم شاهدختمون رو
شعری که دوست داره رو تا صبح بخون و
پیش منم بعد صد تا سال خل بمون تو
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
[ورس دو]
حتی وقتی توت یه تامپونه
باز * باهات هست برام افسانه
وحشیتریم هر بار هی
ولی در نمیره این افساره نه
کوچولوی معتادم با تو میشه خل آدم
مواظبتم بهت قول دادم
حتی وقتی گرفته این ششه
نفسم بهت، نزدیکتر از حس شیشمه
دنیا روزها رو نصفه میشمره
بس که تند میره باهات
غرقم کردی شدی نجات
حتی وقتی میزدم عق روو سن
میگفتی عشقمون جاودانهست ققنوسه
در میاد یه روز از خاکستر بچهمون دختر یا پسر
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
نمیشه تنهات گذاشت حتی یه روزها
الآن که عادت کردم زیاد به بوسهات
هنوز هم زل میزنم بهت خشکم میزنه
انگار خیرهم به چشم مدوسا
به دوستهات بگو پس بکشن دورت رو خط
هنوز تو جمعها میدم پزت رو بد
هنوز نورها کمه واسه میگرن و سرت
میارم دم تخت قرصهات رو شب
هنوز دوست دارم برا من بیاری سنگ
دیدی بودش بالاتر از سیاهی رنگ
وقتی هم رو داریم بگو چی داریم کم
با الکل که میده سیگاره طمع
همه زندگیم وصفت رو دو تا بیت شعرهام
کنارت پر رنگ تونالیته
تا آخر این قصه باهام کاشکی باشی
که نبودت واسه من پاشنه آشیله
ما غرقیم توو افسانهها
دوریم از سایهها
رقصی توو دستهای باد
نظرات