Ali Razaghi – Dard Gorbat
متن آهنگ درد غربت از علی رزاقی
دل گرفتار غمه این روزگار بی وفا شد درد غربت با منه تنها و بی کس آشنا شد
می بریز ساقی که غمت از حد گذشته بیقراروم مست مستم کن که سر از سجده ی غم برنداروم
روزگار رسم بدی داری زمین گیروم نکن ناخوشوم با سیل غم درمانده و پیروم نکن
بی کسو تنها شدم افتادم از یارم جدا رنگ شادی رو ندیدم در جوانی ای خدا
این زمونه با کسو بی کس خدا ناسازگاره درد غربت با فقیری و اسیری هم قطاره
راز قلبم را به آهی بر دلی بادی رسانوم آتشی شد کل دنیا رو گرفت با یه اشاره
رنگ زردوم فصل پاییز حالو روزم هی غم انگیر ساقیا من تشنه هستم پیکی از جامت دگر ریز
ای دل بیچاره ی من جان من آواره ی من غرق غصه در سکوتی می دوا و چاره ی من
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از علی رزاقی
نظرات