Dariush Rafiee – Amad Ze Daram
متن آهنگ آمد ز درم از داریوش رفیعی
آمد ز درم خنده به لب بوسه طلب مست
♫
در دامن پندار من می زده بنشست
♫
لبهاش شراب سخن عشق و فروریخت
♫
براشک نیازم ره دیوانه گری بست
♫
آن ترک ستم کیش که ترک دل ما گفت
♫
باز آمد و هر عهد که بستم همه بشکست
♫
گفتم که دگر در سر من شور غمت نیست
♫
در چشم من آویخت نگاهش که ببین هست
♫
گفتم بخدا سینه ام از عشق تو خالیست
♫
وان رشته ی پیوند من وزلف تو بگسست
♫
خندید و از آن چشمه ی خورشید شرر ریخت
♫
دل ذره صفت باز بدان سلسله پیوست
♫
او کودک خودخواه زمان است و عجب نیست
♫
گر لعبتم و در کف او می روم از دست
♫
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از داریوش رفیعی
نظرات