Masoud Fardmanesh – Az Ghame Eshgh
متن آهنگ از غم عشق از مسعود فردمنش
می توان گریه جان سوزی کرد
می توان قصه نوشت شعر سرود
می توان از غم عشق ماتم داشت
به دمی دیداری می توان راضی شد
♪♪♪
به تمنای نگاهی می توان تشنه جان بازی شد
از غم عشق چه میباید کرد
در یچ و خم جنگل کیسوی عزیز می توان راه گشود او را دید
می توان با او بود می توان مست شد از عطر غرور
♪♪♪
می توان دل خوش کرد به کلامی که شنید
از دوخط نامه سرد می توان داغ شد و شعله کشید
از جهنم گذری کرد و گذشت به گذرگاه رسید
به گذر گاه تباهی به جنون واز عطش فریاد زد
♪♪♪
می توان رفت در ان ستاره هاهی چشم او
می توان نیست شد و هیچ ندید جز دو نقطه سیاه
می توان خود را دید لحطه ای غربت خود را حس کرد
و در ان مرز غریبانه چو شیرین جان داد
♪♪♪
من نمیدانم که هیچ توبگو تشنه ام تشنه ترین تشنه ها
از عطش میسوزم تو بگو
از غم عشق چه میباید کرد
نظرات