Abdolvahab Shahidi – Bayate Esfahan
متن آهنگ بیات اصفهان از عبدالوهاب شهیدی
سحرگاهان صبا آمد به گلشن
ز بوی گل معطر کرد دامن
همی گفت از زبان حال بلبل
گل من عید شد چشم تو روشن
با حسن باغ و فرّ بهار و جمال گل
نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
پر نقش آذری شد و پر صورت پری
باغ از بهار خرم و چشم از جمال گل
گل بوی و باده نوش به دیدار گل
که هست امروز روز باده و امسال سال گل
خوشا عاشقی، خاصه عهد جوانی
خوشا با پریچهرگان زندگانی
خوشا با رفیقان یکدل نشستن
بهم نوش کردن می ارغوانی
درِ شادمانی بود عشق خوبان
بباید گشودن، درِ شادمانی
تویی که مِهر تو در مِهرِگان بهار من است
که چهرهی تو گلستان و لالهزار من است
بهار و سرو و گل و سوسن ای بهار بتان
چو در کنار منی جمله در کنار من است
قرار من همه در زلف تابدار تو باد
که تاب و حلقهی او منزل قرار من است
سلسلهی موی دوست، حلقهی دام بلاست
هر که در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست
با ما بیوفا تو که نبودی
پر جور و جفا تو که نبودی
دور از دل ما تو که نبودی
من از دست غمت حبیبم
که مشکل ببرم جان
بیا عشوه و نازم بین، بیا راز و نیازم بین
منم شمع و تو پروانه، بیا سوز و گدازم بین
نیازارم تو را هرگز، دل عاشقنوازم بین، دل عاشقنوازم بین
بیا شور و شرارم بین، بیا تازهبهارم بین
بیا مستی جاویدان، ز آغوش و کنارم بین
بسوزد بی تو چون شمعی، دل پروانهوارم بین، دل پروانهوارم بین
باد نوروزی به بستان مژدهها آورده است
بلبلان را مایهی برگ و نوا آورده است
گل چهها در باغ خواهد کرد، که از فیض بهار
هر کجا خاری است یك گلشن صفا آورده است
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از عبدالوهاب شهیدی
نظرات