Shahrokh – Bidadgah
متن آهنگ بیدادگاه از شاهرخ
ببین بانوی ایرانی چه ساده حتک حرمت شد
عصای دست بدکاران خود میز قضاوت شد
خود میز قضاوت شد
نگاه کن این حقیقت بود که جام شوکران نوشید
به زیر چکشی چوبی عدالت له شد و پوسید
عدالت له شد و پوسید
قلم شمشیر دست تو به هر حکم تو میخندم
اسیر سادگی اما رها از هر زد و بندم
رها از هر زد و بندم
به ضرب و زور استبداد قضاوت کن تو ای قاضی
مجازاتم کن از آغاز تو ای جلاد ناراضی
اگر تن رفته بر بادم اگرچه رفته از یادم
به چشم تو اگر محکوم ولی آزادم آزادم
ولی آزادم آزادم
بگو ای غرق در تبعیض تو که بی درد بی دردی
ترازوی عدالت کو در این بازار نامردی
در این بازار نامردی
در این بیداد بی عدلی دلم آغشته شد از خون
از این دستان آلوده از این قانون بی قانون
از این قانون بی قانون
قضاوت کن قضاوت کن که تا بوده چنین بوده
خود قانون گرفتار هزاران دست آلوده
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از شاهرخ
نظرات