Bijan Khvary – Mashrag Aeena
متن آهنگ مشرق آیینه از بیژن خاوری
مرا به ناحیه ی دوردست دریا برد
کسی که از ابد آفتاب نان می خورد
هجوم داغ تب آلودش از کرانه ی درد
گرفت حنجره ام را و بی دریغ فشرد
ز سمت مشرق آیینه در بهاری سبز
شهاب وار شکفت و شهاب گون پژمرد
فضای آبی یادش دریچه ای ست که شب
از آن به یاد غمش می توان ستاره شمرد
من از تمام درختان خاک می پرسم
کدام زخم دل پاک آب را آزرد
به شوق دیدن آلاله های سرخ و کبود
به خواب رفت و برای همیشه خوابش برد
مرا به ناحیه ی دوردست دریا برد
کسی که از سبد آفتاب نان می خورد
هجوم داغ تب آلودش از کرانه ی درد
گرفت حنجره ام را و بی دریغ فشرد
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از بیژن خاوری
نظرات