Mohsen Namjoo – Binazir
متن آهنگ قشقایی از محسن نامجو
گفت ما دو دراز کشندهگان بودیم
در آن لحظه با زیرشلوار و
جین خشک که سخت فرو میبارید
بر ما آسمانی که نبود از برای بیریشگیمان و چشمانش را باز کرده بود
مبهوت آسمان و من چشمانم را بسته بود
او بمال بمالامالم کن بمالامالم کن گفت
این دست که میسایی دم شیر است
و شیر طغیان میکند گاهی و پنجولک بر پشتت میخشکند
و من را بسته بود.ببی، بمالامال شویم تا دوتایی
بودم چشمبسته دسته دسته مویم را خرمن میکرد
وجین شده و جین درآورده و آب را ول داده روی زمین بود
او که نرم سرش را سفت سفت سفت
میفشراندیم دمیفشراندیم
راندیم راندیم مان خود خویشمان را
از هر جایگاه که تاریک باشد
و من نبینم که نمیدیدم و من چشمانمرا
بسته بود او بمال بمال و بیا ما ی بمال
نظرات