Leyla Frouhar – Boghze Ma
متن آهنگ بغض ما از لیلا فروهر
به خزر سپرده بودم یاد بغض ما بمون گاهی نغمه ای از ما برای موج ها بخونه
من به تهران گفته بودم یاد بغض ما بمون گاهی یک درودی از ما به دماوند برسون
از خودم دل کندم اما راهی جز رفتن نداشتم من توو کو چه های شهرم زندگیم و جا گذاشتم
به شکوفه ها به بارون گفته بودم برمیگردم کوله بارم و توو غربت عمری که باز نکردم عمری که باز نکردم
مثل بی ستونی ام که یادگار اشک و خونم زخمی از ارس هنوزم مونده رو سهند شونه ام
هر جا بن بستی میبینم یاد بچگی ام میفتم یاد دلواپسی هام که اینجا به هیچ کس نگفتم
از خودم دل کندم اما راهی جز رفتن نداشتم من توو کو چه های شهرم زندگیم و جا گذاشتم
به شکوفه ها به بارون گفته بودم برمیگردم کوله بارم و تو غربت عمری که باز نکردم عمری که باز نکردم
مثل بی ستونی ام که یادگار اشک و خونم زخمی از ارس هنوزم مونده رو سهند شونه ام
هرجا بن بستی میبینم یاد بچگی ام میفتم یاد دلواپسی هام که اینجا به هیچ کس نگفتم
از خودم دل کندم اما راهی جز رفتن نداشتم من توو کو چه های شهرم زندگیم و جا گذاشتم
به شکوفه ها به بارون گفته بودم برمیگردم کوله بارم و تو غربت عمری که باز نکردم
عمری که باز نکردم
تووی رویاهام میبینم دست توو دست هم گذاشتیم توی آینده ی روشن به خونه قدم گذاشتیم
ما کنار هم رها از هر چی تردید و هراسیم ما شکوه تخت جمشید ما خود خلیج فارسیم
من به جاده ها سپردم یاد عشق ما بمونن عاشق های بعد ما رو تو دو راهی نرسونن
به ستاره ها سپردم بعد ما روشن بمونن قد سوختن دل ما قلب شب رو بسوزونن
بعد ما روشن بمونن
من به تهران گفته بودم یاد بغض ما بمون گاهی یک درودی از ما به دماوند برسون
از خودم دل کندم اما راهی جز رفتن نداشتم من توو کو چه های شهرم زندگیم و جا گذاشتم
به شکوفه ها به بارون گفته بودم برمیگردم کوله بارم و توو غربت عمری که باز نکردم عمری که باز نکردم
مثل بی ستونی ام که یادگار اشک و خونم زخمی از ارس هنوزم مونده رو سهند شونه ام
هر جا بن بستی میبینم یاد بچگی ام میفتم یاد دلواپسی هام که اینجا به هیچ کس نگفتم
از خودم دل کندم اما راهی جز رفتن نداشتم من توو کو چه های شهرم زندگیم و جا گذاشتم
به شکوفه ها به بارون گفته بودم برمیگردم کوله بارم و تو غربت عمری که باز نکردم عمری که باز نکردم
مثل بی ستونی ام که یادگار اشک و خونم زخمی از ارس هنوزم مونده رو سهند شونه ام
هرجا بن بستی میبینم یاد بچگی ام میفتم یاد دلواپسی هام که اینجا به هیچ کس نگفتم
از خودم دل کندم اما راهی جز رفتن نداشتم من توو کو چه های شهرم زندگیم و جا گذاشتم
به شکوفه ها به بارون گفته بودم برمیگردم کوله بارم و تو غربت عمری که باز نکردم
عمری که باز نکردم
تووی رویاهام میبینم دست توو دست هم گذاشتیم توی آینده ی روشن به خونه قدم گذاشتیم
ما کنار هم رها از هر چی تردید و هراسیم ما شکوه تخت جمشید ما خود خلیج فارسیم
من به جاده ها سپردم یاد عشق ما بمونن عاشق های بعد ما رو تو دو راهی نرسونن
به ستاره ها سپردم بعد ما روشن بمونن قد سوختن دل ما قلب شب رو بسوزونن
بعد ما روشن بمونن
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از لیلا فروهر
نظرات