Ahmad solo – Cafe
متن آهنگ کافه از احمد سلو
چه ساده کار دستم داد لبای گرم این هرزه
همینکه شعر میخونم تنه این کافه میلرزه
به هر کی دست میدادی رفیقه اجتماعی بود
میونه قصه ی حوا یه آدم اشتباهی بود
یه جایی بحثه منطق شد که درد عاشقی بوده
کسی جز من نمیفهمید بهای عاشقی خون
برای رد شدن از تو به دنباله روادیدم
برای نقشه ی قتلت یه چند ماهی نخوابیدم
دله من گیر سارایی که جز من پیشه دارا بود
یه روزی پرچم این عشق میونه شهر بالا بود
یه زخمه کهنه تو قلبم درونه سینه میپوسید
میونه شهر اهریمن لبای مرگو میبوسید
یه جایی بحثه منطق شد که درد عاشقی بوده
کسی جز من نمیفهمید بهای عاشقی خون
برای رد شدن از تو به دنباله روادیدم
برای نقشه ی قتلت یه چند ماهی نخوابیدم
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از احمد سلو
نظرات