Zaman Noorani – Deltangi
متن آهنگ دلتنگی از زمان نورانی
پیچک عشق من و تو سر به آسمون کشیده
رفتی و این بیقرارت به مرز جنون رسیده
خیره می مونم به این در، آه از این درد جدایی
می شمرم ثانیه ها رو ، تا تو از سفر بیایی
راهی رو که رفتی برگرد ، اشکی رو که ریختی پاک کن
با دو دست مهربونت خستگی هامونو خاک کن
ای مسافر عزیزم ، پُرم از حسرت و خواهش
چشم به راه تو می مونم واسه لحظه ی نوازش
قصّه ی دلتنگی من قصّه ی غُرِّش ابراست
اوج عشقه ، سرد و تنهاست، مثل خورشید غروبه
آخه تنها موندن من، لَحن غمگین خوندن من
قصّه ی غربت و رنج نخل تنهای جنوبه
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از زمان نورانی
نظرات