Reza Bahram – Divaneh
متن آهنگ دیوانه از رضا بهرام
در نگاهت لیلی خود پیدا نکردم با خجالت از چشم تو گلایه کردم
از خود چه بیخود میکند نگاه تو هی میبرد صبر مرا
مجنونتم ای همنشین لیلی من یک دم ببین حال مرا
از دریا نترسانم که من در قلب تو جان میدهم دریا بشی زیبای من غرق نگاهت میشوم
مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست توست من که به تو رو میزنم تنها به شوق دیدن تو
دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
این عشق شد زندان من این درد شد درمان من رویای تو پایان ندارد
قلبم بلند پرواز شد از چشم تو آغاز شد ترسی از این طوفان ندارد
از دریا نترسانم که من در قلب تو جان میدهم دریا بشی زیبای من غرق نگاهت میشوم
مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست توست من که به تو رو میزنم تنها به شوق دیدن تو
دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
دیوانه مرا به دست کی سپردی دیوانه رفتی مرا با خود نبردی
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از رضا بهرام
نظرات