Toomaj – Dor
متن آهنگ در از توماج
[مقدمه]
آنکه دانست زبان بست، آنکه میگفت، ندانست
[قسمت ۱]
انرژیم کامل میشه با رقصِ ماه، ستاره
صبح شد دوباره، وقتِ کاره، آره
صدا بابا میاد، انگار یه نقدِ تازه داره
از نحوه برشِ پنیر و خریدِ نونِ تازه
مامان سر به راهه، حرفاشو گوش میکنه
میگه اون باتجربست، همهچیو خوب میدونه
بابا سیبیل میچرخونه، خیلی وقته خرو میرونه
نمیدم آرامشمو به این تئاتر تو این خونه
میپوشم، میرم بیرون یه نفس عمیق
بیدلیلی همیشه واسه خندمه دلیل
واسه همه عجیبم، واسه من همه عجیب
اشتباه افتادم شاید از تهِ سفینه
میرم تا میاد یه تاکسیِ زرد اَ دور
صبح بخیر، مستقیم تا مترو بِبر منو
دو تومن، سوار شو، آروم ببند درو
موج میگیره، موج میده، گوش کنیم با هم خبرو
[همخوان]
میکوبم، کلماتمو فشرده میگم
رفقا، حرفاتون به خوردِ کی رفت؟
نقداتون نسیهست، بیخوده بیشک
واسه اصلاح خودم اول تیغو میگیرم
دهن پُرم حاکی از دیدِ تارِ من
طبل توخالیه، اما همیشه داره حرف
دست میذارم روی ضعیف به جای ضعف
هُلش میدم تا نباشه حریفی واسه ترس
[قسمت ۲]
کورس اول فرهنگ زیر توپ انتقاد بود
کورس بعد آروق زد، اُسکار اصغر اشتباه بود
رسیدیم به چراغقرمز و چهارراه و چارچوب
رسید به اقتصاد داغون و سیاستمدارامون
نشست یه مسافرِ زن جلو، یه مرد عقب
وارد بحث شدن، باهم گُهو به هم زدن
اختلاف بود، ولی هیچکدوم عقب نرفت
اشتراک چی؟ چیزی نبود توش نظر ندن
از اولم، اول، تا اینجاشو دیده بودم
روزمرگیمن این مرد و کابوسای پیشِ رومَن
نشنیده میگیرمشون من تا جایی که میتونم
فکرِ خالی و دهنِ پُرشون میگه بیهودهست
یکی میگه ترامپ دیوونست، یکی نابغهی محضه
یکی میگه رئال حقش نبود، اونیکی میخنده
یکی موافقِ برجام، یکی تو استیلِ جنگه
بنظرم بسته میاد، تو اوینه مغزش
[همخوان]
میکوبم، کلماتمو فشرده میگم
رفقا، حرفاتون به خوردِ کی رفت؟
نقداتون نسیهست، بیخوده بیشک
واسه اصلاح خودم اول تیغو میگیرم
دهن پُرم حاکی از دیدِ تارِ من
طبل توخالیه، اما همیشه داره حرف
دست میذارم روی ضعیف بجای ضعف
هُلش میدم تا نباشه حریفی واسه ترس
یه انتقاد از نقد زیاد گرچه جزئیتر
یه آینهی مخدوش با طعم کُلیت
با یه علامت سوال تو مسئله دُوییدم
با یه علامت تعجب خرخرمو جُوییدن
کلی نقد به دنیا توی یه دور کوچیک
ما نسل حرفیم که میرسیم تهش به پوچی
با نظرای کپی شده که پُره تو جیب
از مطالعاتمون از صفحهی گوشی
په خودمون چی؟ ما بدون نقصیم
کارشناس هر رشتهایم، دانای محضیم
حمله میکنیم به کردار همه به نحوی
شاید چون از تحت سوال بودن میترسیم
دلیلِ انتقادِ فاسد عقدههای ماعه
عقدههایی که نرسیدن به رویاهای ساده
رویاهامون که سوختن از کمبودِ کاره
کمکاری کردی، چون به دیگران بود نگاهت
نظرات