Maziyar – Ey Shokate Boodanam
متن آهنگ ای شوکت بودنم از مازیار
ای شوکت بودنمرویای آسودنمدریادلی خسته بودمبر باد و پربسته بودم
بوی عزیز تنتصبح ختن می نمودابریشمین شهر چشمتبر روی جانم گشوده
با رنگ دل شعله زدگلهای قصر شبملبریز از تو شدهآواز و پروازماه منیر منیمولا و پیر منیخورشید یادت شدهبا سینه دمساز
ای شوکت بودنمرویای آسودنمدریادلی خسته بودمبر باد و پربسته بودم
بوی عزیز تنتصبح ختن مینمودابریشمین شهر چشمتبر روی جانم گشوده
آیینه دار دل شدیواحد شدی، کامل شدیبا ماه پنهان نامت هم آوازبانوی ابر و خواهشیدریایی از آرامشیجادوی حرفت سودای پرواز
دیوار دل شکستیبر موج دل نشستیاز من به ما رسیدیتا در به دی بستی
ای شوکت بودنمرویای آسودنمدریادلی خسته بودمبر باد و پربسته بودم
بوی عزیز تنتصبح ختن می نمودابریشمین شهر چشمتبر روی جانم گشوده
ابریشمین شهر چشمتبر روی جانم گشودهابریشمین شهر چشمت را
نظرات