Mansour – Ghayeghe kaghazi
متن کامل آهنگ قایق کاغذی از منصور
قایق کاغذی رو آب داره می رهمن نگاهش می کنم و گریم می گیرهقایق کاغذی می ره و می دونمکه برای گریه کردن دیگه دیرهبرای گریه کردن دیگه دیره
زندگیم کتاب مثنوی نبودهمن از اون روزی که دنیا رو شناختمزندگیم یه تیکه کاغذپاره بودهکه ازش یه قایق کاغذی ساختمازش یه قایق کاغذی ساختم
کی برام مونده که با دست محبتروی سینه ام بفشارمش به شادیچی برام مونده به جز اشک ندامتکه به چشم خشک من تو هدیه دادی
شعر مهتاب توی خاطره اسیرهدلم از دیدنِ نیلوفر می گیرهعکس خوب کودکی کنار برکهزل زده به قایق و با اون می میره
جاده تنها اون ور برکه نشستهباز نگاهش به منه این منِ خستهقصه مسافر و قصه رفتنقصه تلخِ من در خود شکسته
کی برام مونده که با دست محبتروی سینه ام بفشارمش به شادیچی برام مونده به جز اشک ندامتکه به چشمِ خشک من تو هدیه دادی
کی برام مونده که با دست محبتروی سینه ام بفشارمش به شادیچی برام مونده به جز اشک ندامتکه به چشم خشک من تو هدیه دادی
نظرات