Shakila – Gheybate Noor
متن آهنگ غیبت نور از شکیلا
ظهر بدرود روز موعود؛
سایه سرد تو بر سرم بود؛
من همیشه دیر دیرم
دست خوب تو کو تا بگیرم،
فرصتی نیست مهلتی نیست؛
از سکوت تو این سایه زخمیست؛
مرحمی باش همدمی باش؛
این گل تشنه را شبنمی باش؛
ای که دستت را می شناسم؛
از سکوتت می هراسم؛
من غزل پوشی بی لباسم
بشناسم بشناسم؛
تو بخوان از این شب یلدا؛
قحط آفتاب فتح تاریکی فتح مرداب؛
تو برقصانم تا ستاره تا سپیده
تا که نور از راه نرسیده؛
غیبت نور غیبت ساز
فصل بی حرفی قحط آواز ؛
کو ترانه تا بخوانم
ازسپیده در شب آغاز ؛
ای که دستت را می شناسم
از سکوتت می هراسم ؛
من غزل پوشی بی لباسم
بشناسم بشناسم،؛
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از شکیلا
نظرات