Faramarz Payvar x Shahidi – Gholhaye Taze 112
متن آهنگ گلهای تازه 112 از فرامرز پایور و عبدالوهاب شهیدی
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری
چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفهتر برانگیزد
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
نقل هر جور که از خلق کریمت کردند قول صاحب غرضان است تو آنها نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی
حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از فرامرز پایور
نظرات