Amir Sinaki – Godaze
متن آهنگ گدازه از امیر سینکی
یکی که توی چشماش یک صاعقه برق داشت کسی اومد که حرفهاش با یک دنیایی فرق داشت
اون که مثل گدازه پر بودش از حرارت من بی اجازه با یک دنیا جسارت
رفتم تا خامش کنم اما جلوش خام شد دلم صیدش که نکردم هیچ واسه خودم دام شد دلم
ای وای از این عشق نمیداند که من چه کردم و چه شده چیست مشکلم
وقتی که دستشو گرفتم با پاش منو پس زد ایستاد و برای گریه کردنم دست زد
خواست بیزارم کنه از عشق اما نتونست به قدر من عاشق نبود که قدرمو ندونست
وقتی که دستشو گرفتم با پاش منو پس زد ایستاد و برای گریه کردنم دست زد
خواست بیزارم کنه از عشق اما نتونست به قدر من عاشق نبود که قدرمو ندونست
بارها بهش فرصت دادم واسه رفتن جرئت دادم من با کوچیک کردن خودم بهش قدرت دادم
یا اون سخت میگیرفت یا من واقعا ساده ام که احساسمو بیش از حد به سختی هاش عادت دادم
گاهی ی آدم خوب از بس که خوبه بد میشه از خطهای قرمز بی اون که بخواد رد میشه
آه ای خدا تو بگو چه کردم که راه ها یکی یکی واسم سد میشه
وقتی که دستشو گرفتم با پاش منو پس زد ایستاد و برای گریه کردنم دست زد
خواست بیزارم کنه از عشق اما نتونست به قدر من عاشق نبود که قدرمو ندونست
وقتی که دستشو گرفتم با پاش منو پس زد ایستاد و برای گریه کردنم دست زد
خواست بیزارم کنه از عشق اما نتونست به قدر من عاشق نبود که قدرمو ندونست
گاهی ی آدم خوب از بس که خوبه بد میشه از خطهای قرمز بی اون که بخواد رد میشه
آه ای خدا تو بگو چه کردم که راه ها یکی یکی واسم سد میشه
وقتی که دستشو گرفتم با پاش منو پس زد ایستاد و برای گریه کردنم دست زد
خواست بیزارم کنه از عشق اما نتونست به قدر من عاشق نبود که قدرمو ندونست
وقتی که دستشو گرفتم با پاش منو پس زد ایستاد و برای گریه کردنم دست زد
خواست بیزارم کنه از عشق اما نتونست به قدر من عاشق نبود که قدرمو ندونست
نظرات