Abdolvahab Shahidi – Golhaye Rangarang 297
متن آهنگ گلهای رنگارنگ 297 از عبدالوهاب شهیدی
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
شادی یار پریچهره بده باده ناب
که می لعل، دوای دل غمگین آمد
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو
راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا که را خون دل از دیده روان خواهد بود
عیب مستان مکن ای خواجه کزین کهنه رباط
کس ندانست که رحلت به چه سان خواهد بود
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از عبدالوهاب شهیدی
نظرات