Abdolvahab Shahidi – Golhaye Tazeh 105
متن آهنگ گلهای تازه 105 از عبدالوهاب شهیدی
لبش میبوسم و در میکشم می
به آب زندگانی بردهام پی
نه رازش میتوانم گفت با کس
نه کس را میتوانم دید با وی
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من
گر چه سخن همیبرد قصه من به هر طرف
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
من به خیال زاهدی گوشهنشین و طرفه آنک
مغبچهای ز هر طرف میزندم به چنگ و دف
ابروی دوست کی شود دستکش خیال من
کس نزدهست از این کمان تیر مراد بر هدف
بده جام می و از جم مکن یاد
که میداند که جم کی بود و کی کی؟
زن در پرده چنگ ای ماه مطرب
رگش بخراش تا بخروشم از وی
چو چشمش مست را مخمور مگذار
به یاد لعلش ای ساقی بده می
زبانت درکش ای حافظ زمانی
حدیث بی زبانان بشنو از نی
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از عبدالوهاب شهیدی
نظرات