Bahram – Gom
متن آهنگ گم از بهرام
صبح زود آفتاب درومد از پشت کوه
دیدم تیکه تیکه افتاده رو زمین گوشت خوک
بوی باروت، آسمون مه آلود
پوکه پوکه گلولهها رو زمین
رو آینهها قطرههای خون
خس و خاشاک، خاک و خل
عنکبوتها در حال خوردنِ زنبورها رو گل
هرچی نور رخنه کرد این سیاهی تاب آورد
هر چی گور شد بِکن، هر چقدر شد توش جا بُکن
هر چقدر شد توش جا بُکن (هی)
من داشتم گور رو میکندم، دیدم یه چیزی زیرِ زمینه
جسد خوک اعظم پاره شده از وسط سینه
منم دنبال تن میگشتم، رفتم توش کسی نبینه
از این رو سیاهی خستهم، میپوشم هر چی تو تنم میره
دیدم تنم جا میشه، جفت دستهام داره پا میشه
کلهش رو پوشیدم و دیدم چشمهام داره بینا میشه
توش پنهان کردم هستیم رو
فراموش کردم همه چیم رو
رو یه پا میچرخم، میرقصم
میخونم بلند این رو
[همخوان]
کمک کنین، کمک کنین، من کشتم همه رو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
دیدم تیکه تیکه افتاده رو زمین گوشت خوک
بوی باروت، آسمون مه آلود
پوکه پوکه گلولهها رو زمین
رو آینهها قطرههای خون
خس و خاشاک، خاک و خل
عنکبوتها در حال خوردنِ زنبورها رو گل
هرچی نور رخنه کرد این سیاهی تاب آورد
هر چی گور شد بِکن، هر چقدر شد توش جا بُکن
هر چقدر شد توش جا بُکن (هی)
من داشتم گور رو میکندم، دیدم یه چیزی زیرِ زمینه
جسد خوک اعظم پاره شده از وسط سینه
منم دنبال تن میگشتم، رفتم توش کسی نبینه
از این رو سیاهی خستهم، میپوشم هر چی تو تنم میره
دیدم تنم جا میشه، جفت دستهام داره پا میشه
کلهش رو پوشیدم و دیدم چشمهام داره بینا میشه
توش پنهان کردم هستیم رو
فراموش کردم همه چیم رو
رو یه پا میچرخم، میرقصم
میخونم بلند این رو
[همخوان]
کمک کنین، کمک کنین، من کشتم همه رو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
کمک کنین، کمک کنین، من کشتم همه رو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
[ورس دوم]
من بی نیاز از افشای پشت پردههام
چون حقیقت تو سکوت عمیق درههاست
من میگم از این به بعد، مرز من و شما کجاست
نعره تنها راه گفتگو با درّندههاست
خستهم از این لعنتی، از دنیای صنعتی
خستهم از فرو شدن لای چرخدندههاش
از خودی و اجنبی، از زمان و از زمین
خستهم از این که باشم جزو شرمندههاش
از راه کردنم به در، از در کردنم برون
فریاد هی زدن بلند، نرفت در سرم فرو
خورشید مونده پشت ابر، تا تهش، تا دم غروب
سایههای رو سیاه رو جمع کردم زود تو یک گروه
گفتم که ما بی بدن کلا نداریم وجود
به ازای هر سایه یک جسد هست اگه کنیم این خاک رو زیر و رو
با لبه تیز آینههاتون بشکافید دونه دونه خوک
تنها بدن مشروع، تنها بدن موجود
[همخوان]
کمک کنین، کمک کنین، من کشتم همه رو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
[ورس دوم]
من بی نیاز از افشای پشت پردههام
چون حقیقت تو سکوت عمیق درههاست
من میگم از این به بعد، مرز من و شما کجاست
نعره تنها راه گفتگو با درّندههاست
خستهم از این لعنتی، از دنیای صنعتی
خستهم از فرو شدن لای چرخدندههاش
از خودی و اجنبی، از زمان و از زمین
خستهم از این که باشم جزو شرمندههاش
از راه کردنم به در، از در کردنم برون
فریاد هی زدن بلند، نرفت در سرم فرو
خورشید مونده پشت ابر، تا تهش، تا دم غروب
سایههای رو سیاه رو جمع کردم زود تو یک گروه
گفتم که ما بی بدن کلا نداریم وجود
به ازای هر سایه یک جسد هست اگه کنیم این خاک رو زیر و رو
با لبه تیز آینههاتون بشکافید دونه دونه خوک
تنها بدن مشروع، تنها بدن موجود
[همخوان]
کمک کنین، کمک کنین، من کشتم همه رو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
کمک کنین، کمک کنین، من کشتم همه رو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
از نظرها پنهان شدیم همه تو این بدنها
پیدام کنین، من برمیگردم، گم میشم از نو
من برمیگردم، برمیگردم، گم میشم از نو
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از بهرام
نظرات