HAMID SEFAT – Sookhtegan
متن آهنگ سوختگان از حمید صفت
بسوزان هر طریقی میتوانی
yeahyeahهمه شدن غریبه باهمهمه دنبالِ دیگی واسه منحرفم نمی فهمناینا چرا به هم نمی خندن؟چه خبره از دلِ توچه خبره اصن از دلِ من؟هرجوری هستی هستهرجوری می بینی من نیستمهمه شدن مردِ جنگاز تو همگی بد میترسنافکارا شرق و غرباعتقادای تق و لقدانش آموز ترامادولیدبیر جنگِ فراماسونینرخِ نون تو شهرقیمتِ ارز و کوفت و دردشده دل ها رنگ عوضدست ها همگی سردِ سردمغز ها ردِ ردسوختن رفته از یاددلی گرم ساکت اما ، غرقِ فریاداما هنوز توی شهر مردی هست از جنسِ زخمجنسی که ترس نداشت به این صحبتا غم نداشتهرجوری صبح و شب هرشب و تا صبح عشقی تربا مردم حرف نذاشت پا واسه موندن نداشتبی هدف علت نداشت عشق و با نفرت نکاشتاون رفت و شد ، واسه ی هدف راهاون خواست بسوزه نمونه تو کفِ کلمه هابکنه به خودش غلبه بازسوخت به معنای واقعی کلمه هامردی که بوی خاکستر میدادسوخت تا کنه مردمِ این شهرو بیدارسوخته ، کسی که میگذره از خودش واسه عشق واسه دلشمنشِ مشتی آرومه بعدِ سختی داغونه دلِ زخمیشمیگه حتی بعدِ چندین سال زندست جهان پهلوان تختیشهست هنوزم ، خوب هست و بد نشو درگیرِ ترس نشوخداتو صدا کن هنوز با تو بد نمیشههربار شکستی پاشو اون با تو سرد نمیشهخداتو صدا کن هنوز.
با یه سینه سوخته
ما بسوزیمیه نسل ِ سوخته
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از حمید صفت
نظرات