توضیحات

Merzhak – Haraaj

 

متن آهنگ حراج از مرژاک

 

بخوای نخوای میگذره ثانیه ها و
مثل الکلن که میپره
آیینه میبینی موهام هر روز
أ روزه قبل سفید تره
من از اون فراری تو از این فراری
خبری از رفیقای توو رگیت نداری
شده أ ته دل بخوای از فردا پاهاتو رو زمین نذاری
خلاص نه اعصاب مونده نه حواس
ولی خب نگران من دیگه نباش
اینجا برا من سنگینه هواش
پس عطاشو دادم به لقاش
چون نمیرزه به سردی شباش
تو هم از من میشنوی اینجا نمون
اینجا از دور قشنگه نماش

زندگی یواش انقدر زرنگ نباش
زندگی یواش
نه اصاً تو هم واسه از ما بهتراش
جماعت کلش حراج

تازه فهمیدم زندگی چیه
شیطون تووی جلد کی میره
ببین اینجا کسی منتظرت نمیشینه
زندگی اینه ولی اون که فهمید‌ش
هیچ موقع به دل نمیگیره

دود شدم رفتم هوا
اون بالا نشستم تنها
چیزی نمونده از قبلا
توو تاریکی مونده یه لبخند برام
فقط نه جنسِ سنگم نه آدمم

نه خدا ترسم نه کافر
مشکلا از حدم فراترن
پس خودم به بختم حراج زدم
گو* زدم به هرچی بود اونی

به روزایی که منو عین سگ میدوئونی
وقتی که همه تسلیم پولیم
توو این اوضاع که درگیر هر کی یه جوری
به جز پنجره کی اشکامو شنید
جز این چاردیواری کی مستیمونو دید

یکی نپرسید خرت به چند من
که پروانه شم دور و برش بچرخم
هرکی رسید زدش به قلبم
سرم به سنگ خورد سرت به قبرم

بریدم از همه رفیق نشون دادم پرچم سفید
به زندگی‌ ای که همه منتظرن بری
بودنو از نبودنت بفهم
زندگی یواش انقدر زرنگ نباش
زندگی یواش انقدر زرنگ نباش

زندگی یواش انقدر زرنگ نباش
زندگی یواش
نه اصا تو هم واسه از ما بهتراش
جماعت کلش حراج

تازه فهمیدم زندگی چیه
شیطون تووی جلد کی میره
ببین اینجا کسی منتظرت نمیشینه
زندگی اینه ولی اون که فهمید‌ش
هیچ موقع به دل نمیگیره
نگران من دیگه نباش

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *