Mohsen Namjoo – Hichi
متن آهنگ هیچی از محسن نامجو
توی زندان پارسایی جان به جان آفرینش تسلیم استتوی گودال انزوایی غم نوستالژی سنگین استدرد آنچه برفت رنگین است
منو بنداز برو بابا ول کناز خودت حرف داری دل دل کنآنقدر دانمم که هیچ نیستمعمرا عشقی اونم نمی دانیعمرا عشقی اونم نمی دانی
توی زندان پارسایی جان به جان آفرینش تسلیم استتوی گودال انزوایی غم نوستالژی سنگین استدرد آنچه برفت، رنگین استدرد آنچه برفت، رنگین است
غم چو اهریمنیست جان فرساتوی واکسیل و نقش دژبانیغم چو اهریمنیست جان فرساتوی واکسیل و نقش دژبانیبر اضافه حقوق شادی کنآنقدر آنقدر که بتوانی
که یکی هست و هیچ نیست جز اوچون اونم نیست پس کلا هیچیکه یکی هست و هیچ نیست جز اوچون اونم نیست پس کلا هیچی
که یکی هست و هیچ نیست جز اوچون اونم نیست پس کلا هیچیکه یکی هست و هیچ نیست جز اوچون اونم نیست پس کلا هیچیچون اونم نیست پس کلا هیچیپس کلا هیچی هیچی هیچی هیچی هیچی
نظرات