Javad Yasari – Hamsaye Khorshid
متن آهنگ همسایه خورشید از جواد یساری
من اگه قصه نباشم به گمون اون سنگ صبورم با تو همسایه ی خورشید بی تو خاک سرد گورم
با تو همسایه خورشید بی تو خاک سرد گورم
من پر از سکوت و دردم جز تو آشنا ندارم یجوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
یجوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
اگر روز آشنایی همه حرفام و میگفتم بی گمون از در و دیوار بوی غم نمیشنفتم
بی گمون از در و دیوار بوی غم نمیشنفتم
من پر از سکوت و دردم جز تو آشنا ندارم یجوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
یجوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
رنگ چشم ها تو میدونم همه حرف ها تو میخونم
با همه حرف های تازه میام و پیشت میمونم
تو اگر دوستم نداشتی به جای اون قهر و آشتی لااقل به من میگفتی
پس چرا پیشت میموندم یا برات آواز میخوندم مثل لاله میشکفتی
من پر از سکوت و دردم جز تو آشنا ندارم یجوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
یجوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
آی امان آی امان
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گله جانم که جانم در جوانی سوخت
ای جانم به قربانت تحمل گفتی و تحمل گفتی و منم که کردم سال ها اما
چقدر آخر تحمل بلکه آخر یادت رفته پیمان
رنگ چشم ها تو میدونم همه حرف ها تو میخونم
با همه حرف های تازه میام و پیشت میمونم
تو اگر دوستم نداشتی به جای اون قهر و اشتی لااقل به من میگفتی
پس چرا پیشت میموندم یا برات آواز میخوندم مثل لاله میشکفتی
من پر از سکوت و دردم جز تو آشنا ندارم
یه جوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
یه جوری حرف میزنم که انگاری خدا ندارم
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از جواد یساری
نظرات