Hiphopologist – khaan
متن آهنگ خان از هیپهاپولوژیست
لش نخون اگه بهت نمیاد
ترپ نخون اگه بهت نمیاد
گنگ نمون اگه بهت نمیاد
به هر چاقالی ریسپکت نمیاد
زندگیم پیمود تا
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
بیتام شدن آسمانی
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
وضعیتم بد بود ادامه دادم
کف جیبام کم بود ادامه دادم
سیاهی شب بود ادامه دادم
بچه گذاشت رفت من ادامه دادم
میبارید برف من ادامه دادم
میزدن حرف من ادامه دادم
ازت دارم زخم که بمونه یادم
چون که بودش سخت من ادامه دادم
یه سپاه بزرگ جلوم بود تنهایی جنگیدم
پلی میکردن مارش جنگی من فقط روش میرقصیدم
تووم همون سلول هایی رو میکشتم که خوب میترسیدم
بودم سرد ولی واسه گرم شدن بهم میچسبیدن
توو اتاقم میدادم دستور
توو همون اتاق زندگیم دست توئه
چون پول دارم سرمام اصله
تنها چیزیه که بهم وصله
دیشب بگمو میدیدم مانی پر
چشمام تار میبینه مانیتورو
برگشتم بچگی تا وایت بورد
چشم وا کردم سرم خالی پر بود
پرواز کردم با یه قالیچه
لذتش هم بردم با ویژن
فرشته مرگ نشو بازیچه
هر مجرمی بخواد قاضی شه
توو خودم میکنم گاهی بت
یه بار کوچیک شدم یه بار گالیور
بچم گفت این یه ورس دیگه هم میخواد
مغزم شعر نوشت بی ماهیچه
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
هیتام شدن آسمانی
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
ترپ نخون اگه بهت نمیاد
گنگ نمون اگه بهت نمیاد
به هر چاقالی ریسپکت نمیاد
زندگیم پیمود تا
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
بیتام شدن آسمانی
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
وضعیتم بد بود ادامه دادم
کف جیبام کم بود ادامه دادم
سیاهی شب بود ادامه دادم
بچه گذاشت رفت من ادامه دادم
میبارید برف من ادامه دادم
میزدن حرف من ادامه دادم
ازت دارم زخم که بمونه یادم
چون که بودش سخت من ادامه دادم
یه سپاه بزرگ جلوم بود تنهایی جنگیدم
پلی میکردن مارش جنگی من فقط روش میرقصیدم
تووم همون سلول هایی رو میکشتم که خوب میترسیدم
بودم سرد ولی واسه گرم شدن بهم میچسبیدن
توو اتاقم میدادم دستور
توو همون اتاق زندگیم دست توئه
چون پول دارم سرمام اصله
تنها چیزیه که بهم وصله
دیشب بگمو میدیدم مانی پر
چشمام تار میبینه مانیتورو
برگشتم بچگی تا وایت بورد
چشم وا کردم سرم خالی پر بود
پرواز کردم با یه قالیچه
لذتش هم بردم با ویژن
فرشته مرگ نشو بازیچه
هر مجرمی بخواد قاضی شه
توو خودم میکنم گاهی بت
یه بار کوچیک شدم یه بار گالیور
بچم گفت این یه ورس دیگه هم میخواد
مغزم شعر نوشت بی ماهیچه
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
هیتام شدن آسمانی
هیتر تماس کاری
دکتر شدم مث خان عموم
رفتم زندان مث خان داییم
نظرات