Maziyar – Khasteh
متن آهنگ خسته از مازیار
یا رب دگر از خلق جهان بی خبرم کنچون سرو سرافراز چمن،بی ثمرم کنآثار منو آتش بزن و بی اثرم کندیگر ز هنر خسته شدم،بی هنرم کنبر این بنده ببخشادلم مرده خدایاز بس رنگ و ریا دیدم از این آدم خاکیز بس فتنه گری دیده ام از این عالم خاکیخدایا تو کریمی،فلک را بگشا درکه با بال شکسته،به عرش تو کشم پرآتش به جان دل بیافتدکه از دست او آتش گرفتمدر این دیار پر تمنابی آرزو آتش گرفتمیک قطره بارانم خدایاگوهرم کنای کعبه ی مقصود عالمبی نیاز از هر درم کنیا رب دگر از خلق جهان بی خبرم کنچون سرو سرافراز چمن،بی ثمرم کنآثار منو آتش بزن و بی اثرم کندیگر ز هنر خسته شدم،بی هنرم کن
نظرات