Hamid Hami – Kooch
متن آهنگ کوچ از حمید حامی
تا کوچ من به تو چیزی نمونده بود
وقتی نگاه تو از گریه می سرود
با تو چه ساده بود هم آسِمون شُدن
وقتی که آینه ها شعله به شَب زدند
چیزی نمونده بود تا خواب رازقی
تا ناز نسترن تا فصل عاشقی
چیزی نمونده بود با تو یکی بشم
با تو رها از این آوار گریه شم
من مثل تو هنوز باور نمیکنم
روزی از این قفس هجرت کنیم بهم
باید سفر کنم از پشت پنجره
شاید نگاه تو از یاد من بره
حرفی نزن به من از موج و از نسیم
چیزی نمونده بود تا هم نفس بشیم
چیزی نمونده بود تا هم نَفس بشیم
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از حمید حامی
نظرات