Sam Goharbin – Kudak
متن آهنگ کودک از سام گوهربین
طعم گس نسیم ساحل
در جای جای سینه خوابید
دریا موجش را صدا کرد
آواره ای در خویش لرزید
نارنجی غروب سرخوش
در چاله ی ابری فرو ریخت
رعدی به قلب کودکی خورد
نوری به قعر سایه پاشید
بغضی سیاه و آسمانی
باران اشکش را بنا کرد
با سقوط جسم پریشان
پر شد زمین از شک و تردید
پیچید در دالان گوشش
نفیرهای طوسی راز
تا سرنوشت خود را نشان داد
آینده را از او قاپید
مرغان ارغوانی از خشم
بر پیکرش جیغی کشیدند
شنها دوباره مست کردند
رملی شدند و سجده کردند
طوفان پر ز کینه آمد
از هرطرف سیلی به او زد
سرما خودش را تیز میکرد
خنجر شد و به پیش آمد
در این شلوغ شاعرانه
در این جدال ظالمانه
دراین سیاه بیکرانه
کودک تنش را رها کرد
در این شلوغ شاعرانه
در این جدال ظالمانه
دراین سیاه بیکرانه
کودک تنش را رها کرد
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از سام گوهربین
نظرات