Shahram Solati – Mage Mishe
متن آهنگ مگه میشه از شهرام صولتی
دری رو به دلش وا کرده بودم
خودمو تو دلش جا کرده بودم
چه بد شد من گمش کردم خدایا
من اونو تازه پیداش کرده بودم
خداوندا سحر شد اون نیومد نیومد
دلم بی تاب تر شد اون نیومد نیومد
دل افتاد بر طپش لحظه به لحظه
نگام باز در به در شد اون نیومد
کسی که با عزیزی
یه روزگارو دل بست
مگه میشه که از اون
به آسونی کشید دست
مگه میشه مگه میشه
مگه میشه آه مگه میشه
♪
اگه دل بردنش روی هوس بود
همون یک گوشه چشمش که بس بود
نگام پر راز شد پر زد تو چشماش
ندونستم که چشمونش قفس بود
خداوندا سحر شد اون نیومد نیومد
دلم بی تاب تر شد اون نیومد نیومد
دل افتاد بر طپش لحظه به لحظه
نگام باز در به در شد اون نیومد
کسی که با عزیزی
یه روزگارو دل بست
مگه میشه که از اون
به آسونی کشید دست
مگه میشه مگه میشه
مگه میشه آه مگه میش
♪
دری رو به دلش وا کرده بودم
خودمو تو دلش جا کرده بودم
چه بد شد من گمش کردم خدایا
من اونو تازه پیداش کرده بودم
خداوندا سحر شد اون نیومد نیومد
دلم بی تاب تر شد اون نیومد نیومد
دل افتاد بر طپش لحظه به لحظه
نگام باز در به در شد اون نیومد
کسی که با عزیزی
یه روزگارو دل بست
مگه میشه که از اون
به آسونی کشید دست
مگه میشه مگه میشه
مگه میشه آه مگه میشه
♪
اگه دل بردنش روی هوس بود
همون یک گوشه چشمش که بس بود
نگام پر راز شد پر زد تو چشماش
ندونستم که چشمونش قفس بود
خداوندا سحر شد اون نیومد نیومد
دلم بی تاب تر شد اون نیومد نیومد
دل افتاد بر طپش لحظه به لحظه
نگام باز در به در شد اون نیومد
کسی که با عزیزی
یه روزگارو دل بست
مگه میشه که از اون
به آسونی کشید دست
مگه میشه مگه میشه
مگه میشه آه مگه میش
آهنگ پیشنهادی موزیک 303 از شهرام صولتی
نظرات