توضیحات

Hamid Hami – Mahtab

 

متن آهنگ مهتاب از حمید حامی

 

مهتاب با شب راه نیومد

خزون که کوتاه نیومد

چشمات که بارونی شدن

ابرا که زندونی شدن

اونکه غم بغضمو دید

اونکه به دادم نرسید

رفت و تو خواب قصه مرد

حرمت فریادمو برد

پرده آخر تگرگ

کوچ تو بود و بغض برگ

قصه عشقی که هنوز

دلگیره و ترانه سوز

رو آسمونا بنویست

نای پریدن دیگه نیست

تو چشمای قاصدکا

شوق رسیدن دیگه نیست

تو ای همیشه همسفر

دوباره بچگی نکن

با این شکسته بال و پر

دیگه غریبگی نکن

مهتاب با شب راه نیومد

خزون که کوتاه نیومد

چشمات که بارونی شدن

ابرا که زندونی شدن

هنوز هراس کوچه ها

تو رو به یادم میارن

ستاره های شبزده

بغض چشماتو کم دارن

نذار گلای باغچه امون

محکوم این خزون بشن

کبوترای نیمه جون

مصلوب آسمون بشن

حادثه هق هق من

حیفه که ناتموم بشه

طلوع بی وقفه تو

به دست من حروم بشه

خورشید دشنه خوردمو

تو سایه ها امون بده

تو بحت این ثانیه ها

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *