توضیحات

Justina _ Marz

 

متن آهنگ مرز از جاستینا

 

کاش حافظه م خراب بود سراب بود گذشته عذاب برام روزهای خوبش
هنوز یادم و تنگ میشه دلم برا همه چی همه جا
کاش برگردیم سرِه جامون وصل شیم به بنده ناف
دورم از خونه ذوقم تو خیابون هاش جا مونده این روزها از فردای من وا مونده
من هنو تو تقویم های سالای قبلم من و بیدار کن دلم خواب مونده
زخم های کهنه از روزهای بدم منو می سوزونن وقتی تو مرور حافظمم
نه حالمو دارم نه فردای خوبو من غرق شدم تو این روزهایی که دیگه دورن ازم
مادرم چرا من دورم ازت تقدیر نباشه من ببینمت توو گورو کفن
آدمایی هستن حریصن بحقت حریصن بعقلم
دست هاشون پر شده از خونو زور و حقم
چی می شه فردای من کی می گه من قافلم نکنه بپوسیم تو این چشمه ی آب لجن
نکنه بمریم و نبینیم که خوبه همه چی نورِ ته این غاره عمیق
بیدار شو یار دبستانیه من به نخِ خیمه شب بازی ما تیغ بزن جیغ بزن
گشنه های دلو دین کی قراره سیر بشن یار دبستانیه من تیغ بزن جیغ بزن
هیچ جای دنیا خونه نمی شه برام نگو مرزو بردار عجیبه برام
خاطراتم پس چی یاد یاران پس چی روزهای عمری که بر باد دادم پس چی
نگو من بدم که رفتم حقم ندارم بگم از دردم
پس سهمه من چیه از بارون وقتی نمیاد اون خاک درندشت
من خیلی صبر کردم رفتم راهیرو که برنگردم
مزه شک کردم بعد رفتم فرق کردم پوستم کلفت عین کرگدن شد
موندن چیو عوض کرد خوب نگو چیکار باید کرد
خودت بساز همین فردارو اونو کی می گیره افکارو از تو
نیلوفر خوبه ولی مرداب نه یه فریاد باش تو این غوغا پس
من به امید برگشتن رفتم از این خاک بدو افسانه ش

آثار دیگر این خواننده

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *